English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (5700 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i made up my mind to go U بر ان شدم که بروم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
byzantine U وابسته بروم شرقی
he gave me a sign to go U اشاره کرد که بروم
he insisted on me to go U اصرار کرد که بروم
i agreed to go U حاضر شدم بروم
i am bend on going U مصمم هستم بروم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
i am reluctant to go U میل ندارم بروم
i am unwilling to go U راضی نیستم بروم
i am unwilling to go U مایل نیستم بروم
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
i can go U میتوانم بروم
i had barely time to get out U همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
i had half a mind to go U چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
i have no other place to go U جای دیگری ندارم که بروم
i made up my mind to go U نصمیم گرفتم که بروم
i may go U ممکن است بروم
i must go U باید بروم
i ought to go U باید بروم
i ougth to go U باید بروم
i will go U که بروم میروم
iam a to go U میترسم بروم
iam d. to go U مایلم بروم
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
in order that i may go U برای اینکه بروم
it fell to my lot to go U من شد که بروم
it fell to my lot to go U قرار شد من بروم
let me go U بروم
let me go U بگذار بروم
may i go yes you may U ایا ممکن است من بروم
shall i go? U ایا باید بروم
She asked me in (inside the house). U تعارفم کرد بروم بو
He advised (urged) me to go. U به من توصیه کرد که بروم
I have no place (nowhere) to go. U جایی ندارم بروم
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
He arrived just as I was about to go . U درست موقعیکه می خواستم بروم او آمد
I must be going now. U الان دیگه باید بروم
You wont catch me going to his house . U غلط می کنم دیگه به منزلش بروم
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
I dont have time to go to the movies . U فرصت نمی کنم به سینما بروم
I wI'll be damned if I ll go . U لعنت برمن اگه بروم
I must leave at once. باید فورا بروم.
How do I get to city center? U چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
Can I get there on foot? U آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
How do I get to ... ? چطور می تونم به ... بروم؟
Can I drive to the centre of town? U آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
How do I get to this place / this address? U چطور می تونم به ... بروم؟
Now it is about time to head home! U الان وقتش رسیده به خانه برویم [بروم] !
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
0مرکز خرید می خواهم بروم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com